من ایمان دارم که خاطرات هیچ وقت نمی میرند.
ترم دوم بودیم برای امتحانات که حضوری شده بود برای اولین بار به فردوس اومدیم . یک روز به اتفاق دوستان خواستیم بریم کوچه خیابان های فردوس رو بگردیم، آماده شدیم و اومدیم بیرون رسیدیم به میدان کنار دانشگاه که حصارکشی بود اولش تشخیص ندادیم که میدان هست ، دیوار هست چی هست...😂
از خیابان که رد شدیم شروع کردیم به حرکت از کنار حصار میدان ، هر راننده اتومبیلی که مارو میدیم با تعجب😳😂 نگاهمون میکرد آخه تاحالا همچین دیوانه های ندیده بودند ، کم مونده بود که یک موتور بخوره بهمون .
خلاصه اونروز نجات پیدا کردیمو با کلی استرس و هیجان به گشتن ادامه دادیم، از اون روز به بعد هست که این میدان به میدان مرگ معروف شد😂
مریم پرکی
تیرماه ۱۴۰۰